بنام پروردگار حی و توانا
اول دوستیمون میگفتی "دوستت دارم" فکرمیکردم دروغ میگی بعدها هی به خودم تلقین میکردم که واقعاً "دوسم داره" و آخر سر ، باورم شد "دوست داره" عذاب بکشم دوست داره شبا فکرو خیالش نذاره بخوابم
دوست داره تــرکـم کــنـه دوست داره دردبکشم
نوشته شده در چهارشنبه 89 آبان 12 -*-
توسط ع . و -*- نظرات ( ) |
بالای صفحه |